نظر مقام معظم:
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با کامیابی آنی اشتباه گرفته اند و همین مسئله سبب شده است این موضوع نتواند در جامعه ما جایگاه حقیقی خود را باز یابد.
تبلیغات سوئی هم که بیش از یک قرن در جامعه ما توسط غربگرایان انجام شده، در ضمیر مردم رخنه کرده است؛ به گونهای که گاهی روابط نامشروع، با تسامح نگریسته میشود؛ ولی ازدواج موقت، طوری دیگر معرفی میگردد. برای حل این مشکل بایستی تلاش فرهنگی و اجتماعی گستردهای صورت پذیرد تا جوانان از آسیب شیاطین مصون بمانند.
شرایط عقد موقت
عقد موقت یا صیغه، دارای شرایط زیر است:
1. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نیاز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضایت قلبی درست نمیشود.
2. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، این است که در عقد موقت باید مدت ذکر شود که آیا مثلاً یک ساعت است یا ده سال.
3. مقدار مهریه هم باید در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذکر گردد.
4.
در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن باید از مرد جدا شود و عده
نگه دارد؛ مگر اینکه عقد، دوباره تجدید شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد
بقیه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام میشود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق
یا فسخ، عقد منفسخ میشود.
نکاح
موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است؛ ولی اگر این کار، بدون اتخاذ
تدابیر و قانونمندیهای لازم صورت پذیرد، بیشک عوارض نامطلوب بهداشتی و
روحی برای جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و
نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل
دسترسی خواهد بود؛ ولی متأسفانه در حال حاضر چنین زمینههایی وجود ندارد.
در چنین شرایطی، برای رهایی از دغدغههای فکری و روحی، بهتر است با تصمیم
جدی، برای ازدواج اقدام کنید.
اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی
پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راههای انحرافی خواهد شد؛ زیرا این
حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمیتوان از بین برد و فرضا هم
بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با
قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی
اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی بهرهبرداری کنیم.
اکنون این
پرسش پیش میآید که در بسیاری از شرایط و محیطها، افرادی قادر به ازدواج
دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرتهای طولانی و یا مأموریتها با مشکل
عدم ارضای غریزه جنسی روبه رو میشوند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به
شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و
مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی میتواند در سن پایین ـ
یعنی در داغترین دوران غریزه جنسی ـ اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه
باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبانها و
راهبهها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بیبند و باری جنسی، آزاد
گذاشت و شاهد صحنههای زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که
نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بیبند و باری جنسی را؟
تردیدی
نداریم که همه این مشکلات فعلی ـ که بیشتر ریشه در فرهنگ عمومی جامعه دارد
ـ غل و زنجیرهای آهنینی را بر دست و پای تمامی افراد جامعه ـ به خصوص
جوانان ـ زده است و ارضای طبیعی یکی از نیرومندترین غرایز را دشوار ـ بلکه
محال ـ نموده است. باید با حرکتی عظیم و بنیادین در فرهنگ جامعه، ساختار
فکری مردم در این زمینه زیر و رو شود تا این قید و بندها از هم گسسته گردد.
برای
رسیدن به این هدف، باید همه علتها و محرکهای مشکل یاد شده شناسایی (اعم
از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) و سپس با مشارکت دولت و مردم، ابتدا
راه «ازدواج دائم» هموار گردد. آن گاه برای مشکلات باقیمانده، راه ازدواج
موقّت در پیش گرفته و برای مقبولیّت همگانی آن، بیش از پیش تلاش شود.